
حکیم نزاری
شمارهٔ ۱۱۲۵
۱
تا در خرابه ی دلِ ما خانه کردهای
خلوتسرای سینه چو کاشانه کردهای
۲
کنج دلم نه لایق گنج غم تو بود
آری مقامِ گنج به ویرانه کردهای
۳
آن بود بس مرا که شدم آشنای تو
یکبارهام ز مشغله بیگانه کردهای
۴
یک جرعه بیقرار کند پیل مست را
زین باده بر سرم که به پیمانه کردهای
۵
دیوانه گر به سلسله عاقل شود چرا
ما را به زلفِ سلسله دیوانه کردهای
۶
خالِ لبت به دولتِ این حالم اوفکند
دربندِ دامم از پی این دانه کردهای
۷
خود را به چشم مدّعیان وانمودهای
اندر زبانِ خلق چو افسانه کردهای
۸
منمای شمعِ روی به هر کس که خلق را
نادیده بر جمال چو پروانه کردهای
۹
یکباره پرده از سَرِ سِر برگرفتهای
خوش رفتهای نزاری و مردانه کردهای
تصاویر و صوت

نظرات
محمدامین