
حکیم نزاری
شمارهٔ ۱۱۴۳
۱
خلاف وفا نیست در دوستی
دلا در وفا کوش اگر دوستی
۲
ز مبدای ارواح پیوستهاند
چو زنجیر در هم دگر دوستی
۳
ز دنیا نیاری برون برد هیچ
که با تو بماند مگر دوستی
۴
دل ای یار بر نامرادی بنه
که بر نایدت بیجگر دوستی
۵
کسی در جهان جز به تسلیم عشق
نیارست بردن به سر دوستی
۶
توای دشمن خود توقع مدار
ز خودبینِ کوتهنظر دوستی
۷
نباشد به نزدیک اهل خرد
ز دشمنپرستی بتر دوستی
۸
مکن دشمنی دوستی پیشه کن
که اصلیست بس معتبر دوستی
۹
به از گنج قارون به فرزند اگر
به میراث ماند از پدر دوستی
۱۰
چو مردان ز مبدای فطرت اگر
به سر میتوانی ببر دوستی
۱۱
به پوسیده جانی بقای ابد
خوش ارزد نزاری بخر دوستی
۱۲
خدا دوستان را ز خود دشمنی
زیانی نبودهست در دوستی
تصاویر و صوت

نظرات