
حکیم نزاری
شمارهٔ ۱۱۵۷
۱
اگر به کلبه احزان ما گذر کردی
فضای کلبه ما جنّتی دگر کردی
۲
و گرچه در نظر حُسن او نمیآییم
چه بودی ار ز سر لطف یک نظر کردی
۳
نکرد ناله زارم در او اثر هرگز
که گر به کوه رسد دل به حجر کردی
۴
به یک اشارت اگر خواستی از گوشه چشم
هزار گونه غم از جان من بهدر کردی
۵
چه میکنم ز خبر کاشکی مرا یاری
درآمدی و به یک یار بیخبر کردی
۶
بمردم از من و رحمت نمیکند بر من
نمیرود به شفاعت کسی مگر کردی
۷
برون شوی که از این نیمجان خلاص شوم
نمیکند هم و افسوس کاینقدر کردی
۸
از این دو وجهبرون نیست کاشکی یک روز
ثواب بیش بدی هر چه بیشتر کردی
۹
بس از خیال نزاری مُحال بیش مگوی
اگر چنان که نکردی وگر کردی
تصاویر و صوت

نظرات