
حکیم نزاری
شمارهٔ ۱۱۶
۱
ما را به روی دوست همه رنج راحت است
مرهم ز دست غیر نه مرهم جراحت است
۲
حسن جمال و روی نکوخوش بود ولیک
آن جاست ذوق عشق که صاحب ملاحت است
۳
می در فراق مونس بیدل بود که می
سرمایهی سخاوت و اصل سماحت است
۴
پس بیش تر خلایق عالم مباحی اند
گر رخصت خواص به می از اباحت است
۵
بر اهل دل ملامت و تشنیع شرط نیست
این جا به جای حسن مروت قباحت است
۶
در دامن شکیب کشیدم به صبر پای
سیر محققانه نه کار سیاحت است
۷
دعوی مکن نزاری و دم درکش و خموش
این جا که را محل و مجال فصاحت است
۸
صعب است نامرادی و ناکامی و فراق
دیدار دوستان سبب استراحت است
تصاویر و صوت

نظرات