
حکیم نزاری
شمارهٔ ۱۱۷۴
۱
اگر زمام ارادت به دست ما بودی
وجود معتکف حضرت شما بودی
۲
برآمدی رمقی کر حیات من باقیست
اگر نه بوی تو در جنبش صبا بودی
۳
وگر رقیب فضولی نمی شدی مانع
ز آستان تو کی روی من جدا بودی
۴
مرا فراق نکشتی گرم شکیب استی
تو را نظیر نبودی گرت وفا بودی
۵
ز من حدیث نگویی و یاد من نکنی
من ار چنان که چنین کردمی روا بودی
۶
ثبات عهد نباشد چه سود حسن و جمال
دریغ اگر چو تویی را قدم به جا بودی
۷
چنین که دست برآورده ای به بد عهدی
اگر ز من اثری دیده ای سزا بودی
۸
فریب میدهدم هم به عذر ها لکن
نکوستی اگرت دل به حا ما بودی
۹
به هر صفت که بود هم نگه توانی داشت
دل نزاری مسکین گرت رضا بودی
نظرات