حکیم نزاری

حکیم نزاری

شمارهٔ ۱۱۷۶

۱

اگر هیچ آن پری رخ را دمی پروای ما بودی

سر گردون گردن کش به زیر پای ما بودی

۲

وگر چون خضر ره دادی به آب زندگی ما را

همیشه سبزه ی خطش تماشا جای ما بودی

۳

اگر در حسن گفتندی که ممتاز است در عالم

به هر سر نامه بر عنوان بت رعنای ما بودی

۴

ملامت گوی کی بودی چنین افتاده در شنعت

بخاری در دماغ او گر از سودای ما بودی

۵

دوباره کی بدی حاجت به حشر عامیان ما را

اگر روز قیامت هم شب یلدای ما بودی

۶

خردمندان ندانستند مجنون را ز خود بینی

اگر بودی چو او مستی هم از صهبای ما بودی

۷

ملک گر هیچ یار استی به خلوت جای ما آمد

دمی از پای ننشستی قدح پیمای ما بودی

۸

دریغا این همه رفعت که ما را هست در رتبت

چه بودی گر قبای عشق بر بالای ما بودی

۹

اگر بر شمع ما کردی تهتّک همچو پروانه

نزاری کی چنین در عشق نا پروای ما بودی

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
رحیم غلامی
۱۳۹۷/۰۹/۲۸ - ۰۱:۳۲:۰۷
سلام مصراع اول دو بیت آخر کلمه "یار استی" را به یارستی" تصحیح کنید. یارستی یعنی جرات داشتی.