
حکیم نزاری
شمارهٔ ۱۱۸۰
۱
گر هیچ شریفتر ز می بودی
آن چیز حرامتر ز وی بودی
۲
آمیخته با خبیث شد گر نه
مشهور جان خبث کی بودی
۳
گر نفسِ خبیث را بدانندی
مخصوص چرا به خبث می بودی
۴
از بدوِ وجود سیر کردی گر
در راهِ عدم نشانِ پی بودی
۵
گر هیچ به طمطراقِ عقل استی
پس نطعِ سمای عشق طی بودی
۶
با عشق نشست و خاست کردی عقل
گر رجعتِ او به اصلِ شی بودی
۷
در ظلّ ِ لوایِ عشق بنشستی
با مردِ محبّت ار لوی بودی
۸
مجنون در و دشت و کوه نگرفتی
گر هیچ رهش به سویِ حی بودی
نظرات