
حکیم نزاری
شمارهٔ ۱۱۹
۱
بر من شب فراق چو روز قیامت است
در رستخیز عشق چه جای ملامت است
۲
چون من گر آورد متنعّم شبی به روز
داند که بر محال مشنّع غرامت است
۳
نا ایمن است راه ملامت گران عشق
آنجا مرو که حاصل ظالم ندامت است
۴
تحویل ما ز کوی خرابات کی بود
باری هنوز نیت من بر اقامت است
۵
تنها نه بر من است به تخصیص می حرام
آری به حکم شرع نبی بر تمامت است
۶
چون است مطلقا مثل میل من به می
چون معتقد که پس رو نص امامت است
۷
پرهیز کن اخی ز خلاف منافقان
دور از دری که عاقبتش بر وخامت است
۸
عادت شده ست بی هده گفتن جهول را
تقلید علتی ست که جهلش علامت است
۹
هم خانه ی نهنگ بلایی نزاریا
در موج قلزمت چه امید سلامت است
۱۰
ره پر حرامیان و بیابان عشق پیش
جهل است هر که را هوس استقامت است
نظرات