
حکیم نزاری
شمارهٔ ۱۲۰۸
۱
باز دلم صید کرد طرفه نگاری
سرو قدی غنچه سینه لاله عذاری
۲
دست و عنانش دریغ و پای و رکابش
تا چه کنند از چنین نزار شکاری
۳
جان به لبِ از آرزو رسید که دارم
بر لبِ میگونِ او شکسته خماری
۴
هم به امیدی شکیب بیش توان کرد
کاش نویدی شود به بوس و کناری
۵
تا به میانجیِ بادبانِ تضرّع
کشتیِ امّیدِ من رسد به کناری
۶
هیچ دگرنیست در کشاکشِ هجران
کاش بدی دسترس به صبر و قراری
۷
طاقتِ تنها سپردنِ منِ بیدل
نیست میسّر مرا ز صحبتِ یاری
۸
آتش اندوه آبِ رز بنشاند
راه دهندم مگر به میکده باری
۹
شادیِ روشندلی که بر اثرِ صبح
پُر به کفم بر نهد قدح سه چهاری
۱۰
الحذر از زاریِ نزاریِ مسکین
زارتر آخر ز من کجاست نزاری
نظرات