حکیم نزاری

حکیم نزاری

شمارهٔ ۱۲۰۹

۱

مرا گر یار خواهد گفت رو بر بند زنّاری

نخواهم گفت نی خواهم زمین بوسید و گفت آری

۲

گرم از کعبه باز آرد صلیبم در بر اندازد

خلافِ هر چه او گوید نخواهم کرد من باری

۳

رسوم خدمت و طاعت نگه‌دارم به هر شغلی

به وسع طاقت و قوّت میان‌بندم به هر کاری

۴

مشنّع را بگو کاین درد ننشیند به فریادی

مقلّد را بگو کاین کار برناید به گفتاری

۵

محبّت را چو مجنونی نخواهد دید هر نجدی

انا الحق را چو حلّاجی نخواهد دید هر داری

۶

نباشد وصل بی‌هجران و شاهد بی‌رقیب الحق

بباید طالب گل را تحمّل کردن از خاری

۷

گزیرم نیست از یاری که باشد محرم رازی

ولیکن کمترک با دست می‌آید وفاداری

۸

ز ظلمت منکر تعلیم دانی کی برون آید

محقّق کرده تسلیمی و مطلق کرده اقراری

۹

محال عقل اگر خود هیچ با ما در نمی‌گیرد

میانِ ما و او دیرست تا بوده‌ست آزاری

۱۰

مقاماتِ نزاری بر حقایق مشتمل باشد

بود در ضمن هر حرفی از آن رمزی و اسراری

۱۱

مگر هم رنگِ ما بویی تواند برد ازین نافه

که این پی کس ‌نیارد برد بیرون جز به‌هنجاری

تصاویر و صوت

دیوان حکیم نزاری قهستانی ـ ج ۲ (براساس ده نسخه خطی معتبر کهن سال) متن انتقادی  به کوشش دکتر سید علیرضا مجتهدزاده - حکیم نزاری قهستانی - تصویر ۴۶۷

نظرات