
حکیم نزاری
شمارهٔ ۱۲۱۵
۱
مگسل نگارا پیوندِ یاری
مگذار ما را تنها به زاری
۲
با ما مکن بس بی التفاتی
سویِ عزیزان منگر به خواری
۳
تا یک دم از من خوش بر نیاید
هر دم به رنگی دستی بر آری
۴
سروی تو باری آزاد می رو
از من که چون من یاری نداری
۵
من بس نیایم گر بس بکوشم
با خیلِ هجران شب های تاری
۶
شوریده مغزم زان می بلغزم
بر من نگیرند آشفته کاری
۷
دل رفت و جانم شد در سرِ دل
بی جان و بی دل مسکین نزاری
تصاویر و صوت

نظرات