حکیم نزاری

حکیم نزاری

شمارهٔ ۱۲۴۲

۱

تا نیستی خود را از راه برنگیری

هرگز طریق هستی از راه برنگیری

۲

گر از تو با تو بویی در نیستی بماند

بویی دگر نیابی رنگی دگر نگیری

۳

از رنگ و بوی بازآ وزخوب و زشت بگذر

در خود اثر نبینی گر خود حذر نگیری

۴

تو آتشی و نفست بی خشک و تر نباشد

تا هم چو برق آتش در خشک و تر نگیری

۵

نوریست عشق وحدت پس چون چراغ میری

گر شمع زندگانی ز آن نور درنگیری

۶

بر در غلاف شبهت تا کی هوا گرفتن

دنبال مرغ معنی بی بال و پر نگیری

۷

زنهار اگر درین عهد از شست پاک بازان

صد تیر بر تو آید یک ره سپر نگیری

۸

مُهر از زبان حیرت زنهار برنداری

ستر از جمال دعوی زنهار برنگیری

۹

دم بر مزن درین دم بی همدمی نزاری

بی هم دمی درین ره ترک سفر نگیری

تصاویر و صوت

نظرات