
حکیم نزاری
شمارهٔ ۱۲۴۹
۱
گرم به کینه بسوزی وگر به مهر بسازی
ز بندگان مطیعم حقیقتی نه مجازی
۲
اگر در آتش سوزانم از تو باک نباشد
که پاک تر شود آن زر که بیشتر بگدازی
۳
خوش آمدی که حیاتی به تازگی به وجودم
درآمد از رخت ای غیرتِ بتانِ ترازی
۴
همه سعادت و صحّت که آمدی به عیادت
ندانم این چه خداوندی است و بنده نوازی
۵
ز روی خوب نباشد غریب خوی خوش آری
در آفرینش حق رمزها بود نه به بازی
۶
به خُلق می سزد او بر فرشته فخر نمایی
به حسن می رسدت گر بر آفتاب بنازی
۷
محلّ قدر تو چون داند از قیاس نزاری
چو در اُمتیان عجم لفظ و استعارت تازی
نظرات