حکیم نزاری

حکیم نزاری

شمارهٔ ۱۲۵۰

۱

شبی گر اتّفاق افتد که با ما خلوتی سازی

حجاب از راه برگیری نقاب از رخ براندازی

۲

چه دولت بیش ازین ما را ولی در عقل کی گنجد

که سلطانی کند در عشق با درویش انبازی

۳

به الطافت طمع داریم در هنگام بخشایش

که گر وقتی برانی بندگان را باز بنوازی

۴

جهانی از تو در غوغا و تو در حسن خود معجب

همه کس در تو دارد روی و تو با کس نپردازی

۵

اگر نازی کنی وقتی و خشمی راهِ آن داری

بحمداللّه چه شاید کرد اگر بر دوستان نازی

۶

بلای عشق فرتوتت که پای از سر نمی داند

به دعوا بر سر آمد هم چو زلفت در سرافرازی

۷

رهی می زن دلی بر شکاری هم چنین می کن

که بی صیدی نباشد هر چه بر صاحب دلان تازی

۸

چه گویم ای مسلمانان ولی گر بامیان آمد

بیا گو مدّعی آن جا که جان بازی کند غازی

۹

میان جمع می باید که از تو هیچ ننماید

نزاری هم چنین می سوز تا چون شمع بگدازی

۱۰

اگر اهلیّتی داری ز نااهلان تحاشی کن

کمال دوستی باشد که با هم با دوستان سازی

تصاویر و صوت

دیوان حکیم نزاری قهستانی ـ ج ۲ (براساس ده نسخه خطی معتبر کهن سال) متن انتقادی  به کوشش دکتر سید علیرضا مجتهدزاده - حکیم نزاری قهستانی - تصویر ۵۰۸

نظرات