حکیم نزاری

حکیم نزاری

شمارهٔ ۱۲۵۸

۱

گر یاد روزگار فراغت کند کسی

چون محنت از پس است تفاوت کند بسی

۲

با نقد وقت ساخته اند اهل معرفت

این جا مجال نیست که طعنی کند کسی

۳

آن جا که ابر دانه کند بر صدف نثار

غشّی بود که لاف کرامت زند خسی

۴

درّ سخن نه لایق گوش همه کس است

چه ناطقی که بیهده گوید چه اخرسی

۵

مصنوع خلق و صنعت خالق قیاس کن

دیری بود مقابل بیت المقدسی

۶

عشق وهوس وجود و عدم این چه علت است

پیدا بود نهایت حد مهوسی

۷

با خاک زود پست شود گرچه اوستاد

بر آسمان کشد سر طاق مقرنسی

۸

با ناسزا مباش که هم جنس گفته اند

پرهیز کن ز صحبت هر نا مجنّسی

۹

در بند آن مباش نزاری که هر گروه

بیرون کند سری به تعصب ز هر پسی

تصاویر و صوت

نظرات