
حکیم نزاری
شمارهٔ ۱۲۸۸
۱
گر نه به دست نفس بهیمی اسیرمی
بر کاینات عالم هستی امیرمی
۲
گر بگسلیدمی طمع از هستی وجود
در جمع اهل صدق و صفا دل پذیرمی
۳
ور مانده در ضلالت عصیان نبودم
اندر حصول طاقت حق ناگزیرمی
۴
ور هیچ سر ز خواب تغافل بر آرمی
کی زیر پای حادثه بی دستگیرمی
۵
ور ما و من نبودی و هستی و نیستی
کی در سموم دوزخ و در زمهریرمی
۶
ور زان که هیچ نیستمی بودمی همه
دعوی نکردمی به بزرگی اسیرمی
۷
ور در وجود خویش نهان باز بودمی
فرخنده پی چو خضر مبارک مسیرمی
۸
قندیل مسجد ملکوت سما بدم
این جا نبودمی نه مثل چون حصیرمی
۹
با این قبای کهنه که دارم قبای چرخ
بردارمی،اگر نه به معنی قصیرمی
۱۰
قرص سپهر بودی بر خوان همتم
گر قانع از زمانه به قرص فطیرمی
۱۱
رضوان روضه ی حرم کبریا امی
گر در بهار حرص نه ابر مطیرمی
۱۲
گرد هم چو عود و رود گران جان نبودمی
در چنگ اتفاق نزاری چو زیرمی
نظرات