
حکیم نزاری
شمارهٔ ۱۳۰۷
۱
وقت نثار کردن ماییم و نیم جانی
نقدی چنین چه ارزد در حضرتِ چنانی
۲
الجامشیِ شاهی بس مختصر نماید
الحق چه عذرخواهم اینجا به نیم جانی
۳
الا همین که گویم از ما و خدمتِ ما
چیزی نیاید آخر شاهی و پاسپانی
۴
امری اگر نباشد مطلق چگونه باشد
تزیین آفتابی ترکیبِ آسمانی
۵
پس بی نشانِ اول یعنی جنودِ فطرت
نه بد دلی توان بود اینجا نه پهلوانی
۶
کی بر قرار ماند گر صنعِ او نخواهد
آرامشِ زمینی یا جنبشِ زمانی
۷
بلبل صفت نیارد در عشقِ گل نوازد
هر کو نشد به دستان هر لحظه داستانی
۸
از خویشتن برون شو تا خانه او بگیرد
زیرا چو او نیابی شایسته میهمانی
۹
گنجینه ی نزاری بر نقدِ قلب و جان بین
در هر سفینه بحری در هر جریده کانی
۱۰
دیگر به خود نبینی دیگر ز خود نگویی
گر هیچ بازیابی از سِرِ او نشانی
نظرات