حکیم نزاری

حکیم نزاری

شمارهٔ ۱۳۱۵

۱

قندست ندانم دهن تنگ فلانی

یا خود شکرست آن شکرستان، نه دهانی

۲

چندین شکر اندر دهنی نادره گنجد

وین نادره بین کز دهنش نیست نشانی

۳

بر سینه هر دل که زند جان نبرد زان

نوکِ مژه‌ی تیزتر از نوک سنانی

۴

بر سرو مه آورده که این کیست جمالی

بر موی کمر بسته که این چیست میانی

۵

در ملک به هر شهر در افکنده خروشی

در شهر به هر کوچه در افکنده فغانی

۶

گر پرده بر اندازد و طلعت بنماید

فریاد برآرند به یک بار جهانی

۷

گفتم بنمایم نظری سر بنهادم

در پهلویِ هر سود نهاده‌ست زیانی

۸

تاوان نتوان خواستن از خونِ نزاری

آنجا که نیرزد سرِ صد خواجه به نانی

تصاویر و صوت

نظرات