
حکیم نزاری
شمارهٔ ۱۳۲۰
۱
مردم ز عشق رویت رحمی کن ار توانی
جان بخش مردهای را زان آبِ زندگانی
۲
از چشمه حیاتت گر قطرهای بنوشم
ایمن شوم ز مردن چون خضر جاودانی
۳
عیسی به معجزِ دم میکرد مرده زنده
تو گر قیاس گیری در خاصیت همانی
۴
تو مریم حیاتی گر معجزات خواهی
صد مرده در زمانی از لب به جان رسانی
۵
وصلت ز پای جانم بندی نمیگشاید
یک ره بگیر دستم چندم به سر دوانی
۶
شست جفا گشادی کردی نشانه گاهم
به زین نشانهای کن تا کی ز بینشانی
۷
هستم سگی ز کویت جز دامنت نگیرم
از پیش اگر برانی وز پس اگر بخوانی
۸
چون آستین ببوسد دستت برایِ بویت
گر دامن از نزاری صد ره فرو فشانی
نظرات