
حکیم نزاری
شمارهٔ ۱۳۲۱
۱
پیریست مرا چو نو جوانی
در عالمِ عشق مهربانی
۲
از غایتِ شوق هر زمانی
از جانبِ دوست ترجمانی
۳
چون بر گویم که کیست آری
ماییم و محبتِ فلانی
۴
کس نشناسد فلانِ ما را
نابرده ز ما به او نشانی
۵
او ساکنِ خلوتِ خرابات
ماییم و سری و آستانی
۶
ما سَتر به پیش برگرفتیم
تا کس نبرد به ما گمانی
۷
خود پُر شده بود تا بدیدیم
از سَترِ صلاحِ ما جهانی
۸
آری چه کنیم بر نزاری
ناگاه برفت امتحانی
۹
بر شارعِ چارسویِ عشقم
خلقی به نظاره هر زمانی
۱۰
از قصه ی ما چو باز دیدی
جایی نه که نیست داستانی
نظرات