حکیم نزاری

حکیم نزاری

شمارهٔ ۱۳۲۶

۱

باز آمده‌ام تشنه لبی خشک دهانی

آشفته سری در هوسِ پسته دهانی

۲

از من رمقی بیش نمانده‌ست کی‌ام من

مجروح تنی خسته دلی سوخته جانی

۳

گر هیچ به سر وقتِ من آید به عیادت

بیمارِ کهن باز شود تازه جوانی

۴

ده‌ بار شدم زنده و ده بار بمردم

یک بار نپرسید که چون است فلانی

۵

باشد که گذر بر منِ مسکین کند ام‌شب

ام‌روز درافتاد خیالم به گمانی

۶

بی واسطه ی رقعه و پیغام نبینم

زیرا که میانِ دل ما هست نشانی

۷

هیهات نزاری که چه خوش باشد اگر یار

تشریفِ حضوری دهد از غیب زمانی

تصاویر و صوت

نظرات