حکیم نزاری

حکیم نزاری

شمارهٔ ۱۳۴۸

۱

من آن نی ام که نی ام با تو یک دل و یک روی

دو روی نیست دلم با تو چون گلِ خودروی

۲

خیالِ قامتِ زیبایِ تو بر استاده ست

کنارِ چشمه ی چشمم چو سرو بر لبِ جوی

۳

خوشا میانِ تو گر در کنار می آید

ببین که نکته چه باریک می رود چون موی

۴

به دستِ من سرِ زلفین هم چو چوگانت

کجا رسد ز چه بیرون برم ز میدان گوی

۵

بر آستانِ تو خواهم که معتکف باشم

رقیب خود نگذارد گذشتن از سرِ کوی

۶

گرفته ام چو کمان گوشه ای ز دستِ حسود

که تیرِ طعنه روان کرده اند از همه سوی

۷

کسان که غیبتِ من می کنند نشناسند

که التفات نباشد مرا به بیهده گوی

۸

چرا مصالحِ خود ننگرد چه می خواهد

ز عیب کردنِ من حاسدِ ملامت جوی

۹

ز روحِ راح نفورند باد پیمایان

نمی برند و لیکن ازین گلِ ستان بوی

۱۰

نزاریا اگرت سر چو دل بخواهد رفت

برایِ دوست مگردان ز تیغِ دشمن روی

تصاویر و صوت

دیوان حکیم نزاری قهستانی ـ ج ۲ (براساس ده نسخه خطی معتبر کهن سال) متن انتقادی  به کوشش دکتر سید علیرضا مجتهدزاده - حکیم نزاری قهستانی - تصویر ۶۱۵

نظرات