حکیم نزاری

حکیم نزاری

شمارهٔ ۱۳۹

۱

ندانسته بودی تو ای دوست راست

که راه خدا پر نهنگ بلاست

۲

نیرزد دو عالم به یک کاسه دوغ

ز فرط سخایی که در طبع ماست

۳

دل و دین و جان و تن و مال و جاه

اگر در سر دوست کردی رواست

۴

وگرنه حرام است بر تو چو خوک

ز من بشنو ای گرگ فرسوده راست

۵

ز ما و من تست چندین خلاف

وگرنه یکی بس دویی از چه خاست

۶

به گوشت فرو کوفت سد ره سروش

ندانی ولیکن که رمز از کجاست

۷

معلق به مویی و غافل حریص

که چاه است و در قعر چاه اژدهاست

۸

گریز از مقامی که در منزلش

فراق و وصال است و خوف و رجاست

۹

نزاری مده پند مغرور را

که بر مار کر کردن افسون خطاست

۱۰

رموز محقق مگو با جهول

سر و برگ بیهوده گفتن که راست

تصاویر و صوت

نظرات