حکیم نزاری

حکیم نزاری

شمارهٔ ۱۳۹۳

۱

آمدم باز دلی مضطرب از دروایی

تا تو تسکینِ دل مضطربم فرمایی

۲

مرده ای زنده شود گر قدمی رنجه کنی

وه وه ای گر به سر کشته ی هجران آیی

۳

همه شب منتظر عکس خیال رخ تو

بر در و بام بود چشمِ منِ شیدایی

۴

می توان کرد اگر کار به انصاف کنند

بر در و بام بود چشمِ منِ شیدایی

۵

می توان کرد اگر کار به انصاف کنند

نسبتِ روزِ قیامت به شب تنهایی

۶

انتظارِ نظرِ مرحمتی می دارم

چه شود گر به ترحّم اثری بنمایی

۷

حُجُب از پیشِ دل خسته ی ما برداری

گره از کار فروبسته ی ما بگشایی

۸

صفحه ی آینه ی خاطر مشتاقان را

صیقلی برفکنی زنگ غمی بزدایی

۹

حللِ خلدِ برین در برِ ما پوشانی

قدحِ ماءِ مَعین بر سرِ ما پیمایی

۱۰

مشفقی نیست که گوید به نزاری خاموش

چیست این وسوسه یکباره شدی سودایی

۱۱

طمع منزلتی دار که حدِّ تو بود

سخن از مرتبه ای گوی که آن را شایی

تصاویر و صوت

دیوان حکیم نزاری قهستانی ـ ج ۲ (براساس ده نسخه خطی معتبر کهن سال) متن انتقادی  به کوشش دکتر سید علیرضا مجتهدزاده - حکیم نزاری قهستانی - تصویر ۶۶۲

نظرات

user_image
حمیدرضا
۱۳۹۷/۰۵/۱۹ - ۰۲:۴۳:۱۹
مصرع دوم بیت هفت « ... گره از کار فروبسته ی ما بگشایی» یادآور بیت معروف خواجه شیراز است:«بود آیا که در میکده‌ها بگشایندگره از کار فروبسته ما بگشایند»با توجه به این که حکیم نزاری بر حافظ مقدم بوده این احتمالا از تأثیرات حکیم خراسان بر خواجه شیراز است.
user_image
حمیدرضا
۱۳۹۷/۰۵/۱۹ - ۰۲:۴۴:۴۱
البته این عبارت گویا در غزلیات عراقی هم آمده:«بود آیا که خرامان ز درم بازآیی؟گره از کار فروبستهٔ ما بگشایی؟»و حافظ می‌تواند آن را از عراقی قرض گرفته باشد.