حکیم نزاری

حکیم نزاری

شمارهٔ ۱۴۰۲

۱

بر سر راهِ توام روز و شب آخر کویی

پیش تر زآن که رسد جان به لب آخر کویی

۲

خود نگویی که مرا همْ‌نفسی بود برفت

هم‌ْدمت را نفسی واطلب آخر کویی

۳

دوستان را نپسندند به دشمن‌کامی

خود ز من باز مکن بی سبب آخر کویی

۴

چنگ برگیر و بیا کز اثر زاری من

زهره در سوک نشست از طرب آخر کویی

۵

ظن نبردم که شکیبت بود از من چندین

همه دم بوده ای ای بُل‌عجب آخر کویی

۶

یا وفا یا ملکی پیشِ نزاری بفرست

ورنه برخیز و بیا بر عقب آخر کویی

تصاویر و صوت

نظرات