
حکیم نزاری
شمارهٔ ۱۴۸
۱
هر کو نظرش به جاه و مال است
مستغرق قلزم ضلال است
۲
خود را به محیط در مینداز
زیرا که خلاص از او محال است
۳
نتوان به در آمدن ز گرداب
ور زان که طمع کنی خیال است
۴
آن ها که به انزوا نشستند
دانی که چرا درین سوال است؟
۵
تا در نکشد به بحرشان حرص
موجی که علاقه ی وبال است
۶
آن نیز هم از عنایت اوست
ورنه که و چه که را مجال است
۷
اسکندر جست آب و شد خاک
باری بنگر چه طرفه حال است
۸
خضر از نظر مواهب حق
خوش بر لب چشمه ی زلال است
۹
گر در یابی هنوز این راز
از نوع مراتب رجال است
۱۰
با این همه فصحت نزاری
درشرح بیان هنوز لال است
تصاویر و صوت

نظرات