حکیم نزاری

حکیم نزاری

شمارهٔ ۱۵۳

۱

ره عاشقان سپردن نه به پای عقل عام است

همه عاقلان چو مرغ اند و طریق عشق دام است

۲

همه علم ها فرو خوان و بر من آی تا من

بنشانمت به حجت که تمام ناتمام است

۳

تو به هر عمامه پوشی که قدم نهاد پیشت

پس او درایستادی به نماز کاین امام است

۴

نفسی جهان نباشد ز امام وقت خالی

بمرنج اگر برنجی چه کنم نص کلام است

۵

تو امام وقت خود را به یقین اگر ندانی

به یقین بدان که بر تو سر و مال و زن حرام است

۶

بفروشم آن امامت ز برای نقل مستان

که عمامه بر سر او گرو شراب و جام است

۷

چو امام تو دو باشد به جواب من چه گویی

اگر از تو بازپرسم که امام تو کدام است

۸

به جمال دوست گر تو به بهشت بازمانی

مخور آب حوض کوثر که چو خون من حرام است

۹

کم ننگ و نام گفتم که حجاب راه من شد

همه ترس و بیم مردم ز برای ننگ و نام است

۱۰

همه مفتیان عالم بدهند خط فتوی

ک نزاری مخمّر بترینِ خاص و عام است

۱۱

نه ز کشتنم هراسی نه ز سوختن غباری

غم ریش کس ندارم که بروت جمله عام است

تصاویر و صوت

دیوان حکیم نزاری قهستانی ـ ج ۱ (براساس ده نسخه خطی معتبر کهن سال) متن انتقادی - حکیم نزاری قهستانی - تصویر ۵۲

نظرات

user_image
ر.غ
۱۳۹۶/۰۷/۰۶ - ۱۲:۴۲:۵۵
با سلام مصراع تو امام وقت خود را به یقین اگر ندانی به این صورت هم آمده است: تو اگر امام وقتت نشناختی به تحقیق
user_image
رحیم غلامی
۱۳۹۷/۰۷/۰۶ - ۰۱:۰۰:۰۱
با سلام در این مصراع: غم ریش کس ندارم که بروت جمله عام است، کلمه عام را به خام تغییر بدهید
user_image
رحیم غلامی
۱۳۹۷/۱۰/۰۳ - ۰۹:۰۹:۰۹
ره عاشقان سپردن نه به پای عقل عام استهمه عاقلان چه مرغ اند و طریق عشق دام استهمه علمها فرو خوان و بر من آی تا منیشناسمت به حجت که تمام ناتمام استتو به هر عمامه پوشی که قدم نهاد پیشتز پی اش باستادی به نماز کاین امام استنفسی جهان نباشد ز امام وقت، خالیبمرنج اگر برنجی چه کنم نص کلام استتو امام وقت خود را نشناختی به تحقیقبه یقین که مال و جان و سر و زن به تو حرام استبفروشم آن امامت ز برای نقل مستانکه عمامه بر سر او گرو شراب و جام استچو امام بود و باشد به جواب من چه گویی؟اگر از تو بازپرسم که امام تو کدام استهمه قاضیان عالم بدهند خط به خونمکه نزاری مخمّر بترینِ خاص و عام استنه ز کشتنم هراس و نه ز سوختن غباریغم ریش کس ندارم که بروت جمله خام است
user_image
رحیم غلامی
۱۳۹۷/۱۱/۰۹ - ۰۱:۳۵:۱۸
همه علمها فرو خوان و بر من آی تا منبشناسمت به حجت که تمام ناتمام است