حکیم نزاری

حکیم نزاری

شمارهٔ ۲۲۳

۱

در حضور دوستان می پرست

این گواهی میدهم اندر الست

۲

هرکه را دادند جام بی هُشی

مست و لایعقل شدو از خود برست

۳

دل ز بدو فطرتم از دست رفت

لاجرم اینجا نمی آید بدست

۴

چون ندادم دل به دلداری نِیَم

لایق و همصحبت اهل نشست

۵

توبه ی توهم چو زلف یار ماست

پای تا سر پرشکنج و پر شکست

۶

چیست عقل و نفس ما؟لات و هبل

پس چرائی معترض بر بت پرست

۷

هم عنان جبرئیل حضرت است

هرکه را توفیق بر فتراک بست

۸

عاقلان را حوصله ی این لقمه نیست

بر نزاری شان ولی انکار هست

۹

خویشتن بینان کوته دید را

نیست حدّ خود براندازان مست.

تصاویر و صوت

نظرات