حکیم نزاری

حکیم نزاری

شمارهٔ ۲۲۴

۱

یک نفس با همدمی از هردو عالم خوش ترست

کنج خلوت خانه ای از ملکت جم خوش ترست

۲

صحبت نامحرمان ناخوش تر از جان کندن است

آه از محرم که او جان یارمحرم خوش ترست

۳

گرچه ما تنها نشینانیم و تنهائی خوش است

لیک گر یاری بود با یارهمدم خوش ترست

۴

ساقیا رطل دمادم برزن و دم برمزن

کز طریق بیخودی رطل دمادم خوش ترست

۵

یک قدح صاف صبوحی خوش تر از ملک دو کون

ور همه یک کوزه ی دردی بود هم خوش ترست

۶

سوگوارانیم کز مشرق به ارض افتاده ایم

مرد عشرت نیستیم اینجا که ماتم خوش ترست

۷

غم به ما شاد است و ما دیوانگان عالمیم

شادی دیوانگان ، دیوانه خرّم خوش ترست

۸

عاشقانِ بی غرض خوانند مارا لاجرم

نیک با بد بهتر است و نوش با سم خوش ترست

۹

مرهم جان نزاری زخم باید زخم عشق

زخم کز بازوی عشق آید ز مرهم خوش ترست

تصاویر و صوت

نظرات