حکیم نزاری

حکیم نزاری

شمارهٔ ۲۳۷

۱

به دیدار توام چندان نیازست

که شرحش چون شبِ هجران درازست

۲

دگر خوابم نمی گیرد که تا روز

همه شب چشمم از اندیشه بازست

۳

نیازم در نمی گیرد همانا

درِ امّید مشتاقان فرازست

۴

تو می دانی و من اسرار معلوم

کسی دیگر نداند کاین چه رازست

۵

وفا می کن که جانِ اهل معنی

فدایِ راهِ یارِ پاک بازست

۶

بناز از کام رانی بر جوانی

که بر ماهت به خوبی جای نازست

۷

مرا بر صبر تلقین می کند عقل

ولیکن عشق می گوید مجازست

۸

برآید کارها بی سعی مخلوق

نیاز بی دلان با بی نیازست

۹

ز مولا استعانت کن نزاری

که در هر حال مولا کارسازست

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
ر.غ
۱۴۰۳/۰۵/۰۲ - ۰۹:۱۲:۲۴
به دیدار توام چندان نیازستکه شرحش چون شبِ هجران درازستدگر خوابم نمی‌گیرد که تا روزهمه شب چشمم از اندیشه بازستنیازم در نمی‌گیرد همانادرِ امّید مشتاقان فرازستتو می‌دانی و من اسرار معلومکسی دیگر نداند کاین چه رازستوفا می‌کن که جانِ اهل معنیفدایِ راهِ یارِ پاکبازستبناز از کامرانی بر جوانیکه بر ماهت به خوبی جای نازستمرا بر صبر تلقین می‌کند عقلولیکن عشق می‌گوید مجازستبرآید کارها بی سعی مخلوقنیاز بیدلان با بی نیازستز مولا استعانت کن نزاریکه در هر حال مولا کارسازست