
حکیم نزاری
شمارهٔ ۲۶۴
۱
رایحه عنبرست بویِ بناگوشِ دوست
خاصیتِ کوثرست در لبِ چون نوشِ دوست
۲
یاد نمیآورد از من و از حالِ من
دوست مبادا چنین گشته فراموشِ دوست
۳
شرحِ مقاماتِ من چون همه دردِ دل است
قصّه احوالِ من دور به از گوشِ دوست
۴
پا نهمی از شرف بر سرِ کیوان به فخر
یک شبی ار کردمی دست در آغوشِ دوست
۵
وهم پرستان شدند غرّه به زهد و ورع
من به خلافِ خرد واله و مدهوشِ دوست
۶
بر لبِ شیرین خوش است سبزه خطّ غبار
گرچه به خونِ من است خطِّ شکرنوشِ دوست
۷
بیش نزاری مباش از در حق نا امید
حامیِ ما بس بود عفوِ گنه پوشِ دوست
نظرات