
حکیم نزاری
شمارهٔ ۲۹۰
۱
قدت بر ماهِ تابان سر کشیده ست
چنین سروِ خرامان کس ندیده ست
۲
تعالی الله خداوندی که از خاک
چنین نازک وجودی آفریده ست
۳
خنک دستی که از طوبایِ قدّت
به شفتالو گرفتن بر رسیده ست
۴
دلی پرنارِ غیرت نارِ بُستان
زرشکِ نارِ پستانت کفیده ست
۵
ز سودایِ خطِ سبزِ تو شب ها
قلم در دستِ من بر سر دویده ست
۶
دهانت چشمۀ خضرست از آن روی
که گردش سبزۀ خط بر دمیده ست
۷
کنارم عاقبت پر شد ز یاقوت
ز بس خوناب کز چشمم چکیده ست
۸
نزاری را که بر تست از جهان چشم
غبارِ خاکِ کویت کحل دیده ست
تصاویر و صوت

نظرات