حکیم نزاری

حکیم نزاری

شمارهٔ ۳۰۴

۱

شاد به روی تو ام گرچه دلم شاد نیست

شادی دل خود مرا در غم تو یاد نیست

۲

فریاد از دست تو داد بده داد داد

وه که مرا بیش از این طاقت فریاد نیست

۳

گر به تماشای سیل رغبتت افتد بیا

چشمه ی چشمم کم از دجله ی بغداد نیست

۴

بود ثباتی مرا در غم تو پیش از این

عاجزم اکنون که شد صبر ز بنیاد نیست

۵

هندوی جادوی تو زیر و زبر کرد شهر

در همه بابل دگر همچو تو استاد نیست

۶

عشق تو ملک جهان کرد خراب و بیاب

در همه شهر ای عجب ، خانه ی آباد نیست

۷

شاهد شیرین بسی در همه اطراف هست

عاشق صادق یکی شیوه ی فرهاد نیست

۸

خاطرم از هست و نیست ، غیر تو بیزار شد

همچو نزاری تو را بنده ی آزاد نیست

۹

هرچه خلاف مراد میرود از بخت ماست

بر من اگر نه ز تو هیچ به جز داد نیست

تصاویر و صوت

دیوان حکیم نزاری قهستانی ـ ج ۱ (براساس ده نسخه خطی معتبر کهن سال) متن انتقادی - حکیم نزاری قهستانی - تصویر ۹۰۲

نظرات