
حکیم نزاری
شمارهٔ ۳۰۷
۱
دلم را که جز با تو پیوند نیست
به دنیا و دین هیچ در بند نیست
۲
به صد وعده هر دم فریبش دهم
ولیکن به یک ذره خرسند نیست
۳
چه حاصل ز تعلیم و تنبیه من
چو هیچش قبولیّت پند نیست
۴
چه تدبیر سازم که دامان صبر
به دست من آرزومند نیست
۵
اگر بیش طاقت ندارم رواست
که بارم کم از کوه الوند نیست
۶
مقلد بود بنده ای معتقد
که تسلیم حکم خداوند نیست
۷
تو دانی که بر قول خود صادقم
وفادار محتاج سوگند نیست
۸
به عهد و وفا و به حسن و جمال
مرا و تو را هیچ مانند نیست
۹
دلم را به حال نزاری نظر
بگو اندکی هست اگر چند نیست
نظرات