
حکیم نزاری
شمارهٔ ۳۰۸
۱
گر زبان در من کشند انکار نیست
مدعی را حد این اسرار نیست
۲
قصه ی مجنون هم از مجنون شنو
عاقلان را با مجانین کار نیست
۳
گر زبان طعن شد بر من دراز
چون کنم کوته نظر را بار نیست
۴
در نمیگنجد کسی با او جز او
در حریم عاشقان دیّار نیست
۵
تا بننمایند نتوانی شناخت
علم و عقل آنجا به جز پندار نیست
۶
تا که را روشن کند توفیق چشم
ورنه کس را زهره ی دیدار نیست
۷
احتمال سِرِّ صاحب درد را
یار می باید و لیکن یار نیست
۸
عاشقان هستند در کویش ولیک
بنگر اکنون چون نزاری زار نیست
۹
خواب اگر بر دیده بیند همچو نعل
جز مژه در چشم او مسمار نیست
نظرات