
حکیم نزاری
شمارهٔ ۳۱۱
۱
پیوند عشق را به جفا انقطاع نیست
با دوست در مطالبه ی جان نزاع نیست
۲
میراث فطرت است که لیلی همی برد
با هیچکس دگر دل مجنون مشاع نیست
۳
مقصود او تمام به لیلی سپردن است
ورنه غرض ز وحشت مجنون سباع نیست
۴
آتش در او فتاد ، ز خرمن طمع ببر
آنجا که حکم عشق برفت امتناع نیست
۵
بتوان کشید جور رقیب از برای دوست
می روح پرور است ولی بی صداع نیست
۶
ممکن نمیشود که کند دل به صبر خوی
اضداد را به هیچ وجوه اجتماع نیست
۷
طوفان رستخیر که گویند هایل است
گر هست جز قیامت روز وداع نیست
۸
هرگز زبون عشق نگشتی خرد ولیک
کس را بر اقتضای قضا اطّلاع نیست
۹
هیچ از خرد قبول نصیحت نمی کنم
دانی چرا که گوشم بر استماع نیست
۱۰
با دیو نفس کوش وگرنه نزاریا
هر صف شکن ز روی حقیقت شجاع نیست
۱۱
هر دم میار قلب به بیّاع گاه عشق
کز قلب کم عیار تو کمتر متاع نیست
تصاویر و صوت

نظرات