حکیم نزاری

حکیم نزاری

شمارهٔ ۳۹۲

۱

قد قامت الصّلات برآمد ز بامداد

برخیز ساقیا بستان از مدام داد

۲

گر بر حلال زاده حرام است خون رز

پس آب و نان حرام بود بر حرام زاد

۳

بگذار تا نماز کند اقضی القضات

برنه پیاله ای به کفش تا سلام داد

۴

بسیار در محامد رز شعر گفته اند

من نیز هم ولیک ندارم تمام یاد

۵

دهقان که در عمارت رز سعی می کند

عمرش مدام باشد و بختش مدام باد

۶

از خنب خانه می دمد این خوش نفس نسیم

یا از بهشت می وزد این خوش خرام باد

۷

شادم به قرض دادن و دادن به وجه می

چون من کسی که دید که باشد به وام شاد

۸

کلّی طمع ببر ز عوانان نزاریا

رو کرد کان دهر نه این ها کدام زاد

تصاویر و صوت

دیوان حکیم نزاری قهستانی ـ ج ۱ (براساس ده نسخه خطی معتبر کهن سال) متن انتقادی - حکیم نزاری قهستانی - تصویر ۱۰۰۹

نظرات