
حکیم نزاری
شمارهٔ ۴
۱
همت مجنون نکرد جز به حبیب التجا
لاجرم اندر جهان نام ببرد از وفا
۲
بوی عرق چین تو روح مرا هم چنانک
پیرهن نور دل دیده ی یعقوب را
۳
روضه ی جانم بسوخت آتش حسرت چو نی
تا به کجا می کند آهوی چشمت چرا
۴
آه نزاری بسوخت خرمن صبر و شکیب
ابر صفت کلّه بست دود دلم در هوا
۵
محمل لیلی برفت طاقت مجنون نماند
چند کند احتمال چون نرود بر قفا
۶
داور من عشق بس مظلمه آن جا برم
عشق برافتادگان ظلم ندارد روا
نظرات