
حکیم نزاری
شمارهٔ ۴۰۳
۱
گر دگر باره مرا با تو ملاقات افتد
اتّفاقی عجب از محضِ کرامات افتد
۲
با رقیبانِ خیالت که نگه بانِ من اند
هر شبم بر سرِ کویِ تو مقالات افتد
۳
بر من آخر چه ملامت که ملک در ملکوت
در سجود از پیِ وصلت به مناجات افتد
۴
همّت آن است که از جانبِ ما میل کنی
هیچ باشد که ارادت به سویِ مات افتد
۵
زاهد آن است که از راهِ حقیقت چون من
از صوامع به در آید به خرابات افتد
۶
عشق می ورز نزاری که بباید کوشید
در مهمّی که مهمّ تر ز مهمّات افتد
نظرات