حکیم نزاری

حکیم نزاری

شمارهٔ ۴۰۴

۱

دلم به دامِ تمنّایِ عشق چند افتد

شکالِ پایِ من از عقل ناپسند افتد

۲

گناهِ دیدۀ شوخ است این که هر ساعت

دلم چو صیدِ زبون در خمِ کمند افتد

۳

چه خوش بنازم اگر دامنِ وصالِ فلان

به کام در کفِ چون من نیازمند افتد

۴

چه سرو خوانمت آخر کدام نی شکری

بدین حلاوت ممکن بود که قند افتد

۵

اگر به باغ درآیی ز رشکِ قامتِ تو

چو بید ولوله بر عرعرِ بلند افتد

۶

اگر مرا بکشند از محبّتِ تو چه باک

محال باشد اگر عشق بی گزند افتد

۷

نزاریا به زه آور کمانِ آه و بنال

چنان که تیرِ فغانت به بیرجند افتد

تصاویر و صوت

دیوان حکیم نزاری قهستانی ـ ج ۱ (براساس ده نسخه خطی معتبر کهن سال) متن انتقادی - حکیم نزاری قهستانی - تصویر ۱۰۲۱

نظرات

user_image
مجتبی
۱۳۹۷/۰۱/۲۵ - ۲۳:۵۵:۴۰
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن