
حکیم نزاری
شمارهٔ ۴۳
۱
به زیر طاق دو ابرو ساحرند او را
که کرده اند مسخر عموم اردو را
۲
مرا به خیره ملامت چی می کند بد گوی
چگونه دوست ندارند روی نیکو را
۳
به سیل دیده ی من بنگرید اگر خواهید
که در عراق تفرج کنید آمو را
۴
ندیده اند مگر روی آن بهشت آرای
جماعتی که صفت می کنند مینو را
۵
به نقد وقت چو فردوس حاصل است امروز
چرا نه عیش کنم در بهشت با حورا
۶
به غمزه یی دل و دینم چنان به هم بر زد
که چول کرد به کل هم دل هم اینجو را
۷
فسون من چه زند پیش غمزه یی که کند
به یک کرشمه مسخر هزار جادو را
۸
ز حسن او چه شود کم گر التفات کند
به چون منی و چه نقصان ز رشته لولو را
۹
به بر فشاندن آستین و قهر رقیب
نزاریا مده از دست دامن او را
نظرات
عین. ح