
حکیم نزاری
شمارهٔ ۴۵۶
۱
در دهر کسی که یار گیرد
یاری چو من اختیار گیرد
۲
از خوبی تو خرد به دندان
انگشت به اعتبار گیرد
۳
خاک قدم تو سعد اکبر
بر دیده به افتخار گیرد
۴
نا خورده می از دو چشم مستت
هُشیاران را خمار گیرد
۵
آن را که تو در میان جانی
از کل جهان کنار گیرد
۶
با من نفسی درآی و بنشین
تا خاطر من قرار گیرد
۷
بگذار دل ستیزه خو را
تا عادت روزگار گیرد
۸
آن را که دماغ و دل نباشد
هرگز سر انتظار گیرد
۹
در چنگ فراق اگر نزاری
آهنگ چو زیر زار گیرد
۱۰
شک نیست که آتش دم نی
در سوختهء نزار گیرد
تصاویر و صوت

نظرات