حکیم نزاری

حکیم نزاری

شمارهٔ ۴۵۷

۱

زمانه عهد و وفا عاقبت ز سر گیرد

مفارقت ز میان من و تو برگیرد

۲

مرا تو جان و جهانی و خاک بر سر دل

اگر به جای تو هرگز کسی دگر گیرد

۳

چو دل هر آینه در کار دوست خواهد شد

چرا به هرزه کسی یار مختصر گیرد

۴

محب صادق هم خانه بلا باشد

فدای دوست چرا از بلا حذر گیرد

۵

به وصل دست نمی گیردم فراق حبیب

که داند آری عاقبت مگر گیرد

۶

عجب مدار که انسان کشته زنده شود

که گر سرش برود دوستی ز سر گیرد

۷

حذر ز مشعله عشق کز حرارت شوق

به یک شرر در و دیوار عقل در گیرد

۸

نزاری از صدف سینه هر زمان بی دوست

چو ابر دامنِ افلاک در گهر گیرد

تصاویر و صوت

نظرات