
حکیم نزاری
شمارهٔ ۴۶
۱
هرگز مه آزمای دگر آزموده را
زیرا محل بوده نباشد نبوده را
۲
گر جاهلی ستایش جاهل کند ولی
نتوان ستود پیش خرد ناستوده را
۳
بر هر کس اعتماد مکن زان که هرزه گوی
باور نکن که باز نگوید شنوده را
۴
جانش بکاهد ار ندهی رخصتش به گفت
نتوان خموش داشت سخن بر فزوده را
۵
قلاب را اگر ز خیانت گریز نیست
صرّاف نیک داند از زر، زدوده را
۶
معقولِ عقل نیست که صرّاف چشم باز
با سرمه نسبتی دهد انگشتِ سوده را
۷
خوش وقت عارفان محقق که نزدشان
چندان محل نباشد این خاکِ توده را
۸
گه گه به گوش مالِ ادب بهرِ انتباه
واخواست واجب است تغافل نموده را
تصاویر و صوت

نظرات