حکیم نزاری

حکیم نزاری

شمارهٔ ۴۷۷

۱

منتظرِ هدهدم تا ز سبا کی رسد

وز طرفِ گل سِتان پیکِ صبا کی رسد

۲

گرچه ز حد شد برون مدّتِ هجران ولی

دست به سروی چنان از سرِ پا کی رسد

۳

گرنه بریدِ صبا واسطه باشد دگر

بویِ عرق چینِ دوست بیش به ما کی رسد

۴

صبر کنم حالیا تا ز طبیبِ امید

چشمِ رَمَد دیده را کشفِ غطا کی رسد

۵

از درِ حق نا امید بازنگشته ست کس

هم برسد بخشِ من آری تا کی رسد

۶

وسوسۀ انتظار بی طمعی نیست هم

تا به سرِ وقتِ ما بخت کجا کی رسد

۷

مشورتی با خرد کردم و گفتم بگوی

وصلِ فلانی به من از تو هلا کی رسد

۸

گفت نزاری خموش شیفته رایی مکن

چشمۀ حیوان به تو ساده دلا کی رسد

۹

زان که تو دانی و من آن چه تو داری امید

شاه سکندر نیافت پس به گدا کی رسد

۱۰

گفتمش آن جا که من می رسم آخر هزار

هم چو سکندر رسد نی به خدا کی رسد

تصاویر و صوت

دیوان حکیم نزاری قهستانی ـ ج ۱ (براساس ده نسخه خطی معتبر کهن سال) متن انتقادی - حکیم نزاری قهستانی - تصویر ۱۰۹۵

نظرات