حکیم نزاری

حکیم نزاری

شمارهٔ ۴۸۱

۱

زان پیش که یارم را آهنگِ سفر باشد

خوش باشد اگر وصلی یک بارِ دگر باشد

۲

در پایِ وی افتادن گر جان طلبد دادن

در معرضِ جان بازان جان را چه خطر باشد

۳

بی دوست به سر بردن دشوارتر از مردن

دل میل به جان دارد تن زنده به سر باشد

۴

من دوست کسی دارم ای دوست که بر سَروش

هم مشتری و زهره هم شمس و قمر باشد

۵

گر هیچ شود روزی سر در سرِ آن کارم

هر دم عَلَم بِختم افراخته تر باشد

۶

باری بتوان گفتن کز عشقِ که کشتندم

بر من ظفرِ دشمن می شاید اگر باشد

۷

بر صورتِ حالِ خود دل شیفته می باشم

نه هم چو خطا بینان میلم به صور باشد

۸

از ترس رقیبان را نفرین نکنم هرگز

دانی که چرا؟ از بد بسیار بتر باشد

۹

آن جا که خیالِ او بنمود جمالِ او

نه گوش و خبر ماند نه چشم و بصر باشد

۱۰

روزی که ببخشاید و ز پرده برون آید

مشنو که نزاری را پروایِ نظر باشد

۱۱

جایی که کند لیلی در پردۀ دل میلی

بر هم زدۀ مجنون را از خود چه خبر باشد

تصاویر و صوت

دیوان حکیم نزاری قهستانی ـ ج ۱ (براساس ده نسخه خطی معتبر کهن سال) متن انتقادی - حکیم نزاری قهستانی - تصویر ۱۰۹۹

نظرات