
حکیم نزاری
شمارهٔ ۴۸۷
۱
چو رویِ یارِ من زیبا نباشد
قمر در خانۀ جوزا نباشد
۲
چه می گویم که تابِ ماهِ رویش
فروغِ مهرِ گردون را نباشد
۳
چو خدّش لالۀ حمرا نروید
چو خطّش عنبرِ سارا نباشد
۴
نباشد چون لبش لعلِ بدخشان
چو دندانش دُرِ دریا نباشد
۵
سیه چشمانِ فردوسِ برین را
به خلوت خانۀ او جا نباشد
۶
اگر او نگذرد بر طرفِ بازار
میانِ شهریان غوغا نباشد
۷
نباشد عیب اگر نازک دلان را
شکیب از یارِ بی هم تا نباشد
۸
ملامت بر نزاری نیست جایز
سرِ شوریده بی سودا نباشد
نظرات