حکیم نزاری

حکیم نزاری

شمارهٔ ۵۰۴

۱

به لطف تو نبود گر بسی نکو باشد

کسی نگفت که ترک فرشته خو باشد

۲

عجایب از تو فرو مانده ام که تا شخصی

بود که اینهمه اخلاق خوش درو باشد

۳

شمایل تو بیا گو ببین ملامت گر

اگر چو من نشود حق به دست او باشد

۴

مرا به سنگ ملامت نمی زنند که دل

نه دل بوَد ، پس اگر بشکند سبو باشد

۵

به چاه گویِ زنخدانت ار نگاه کنند

هزار دلشده سرگشته همچو گو باشد

۶

اگر به دوش براندازی و نپوشانی

جهان ز نافه زلف تو مشک بو باشد

۷

نصیب من ز تو اندیشه ای تمام بود

مرا چه زهره و یارای گفتگو باشد

۸

نزاریا تو خود انصاف خود بده تا حیف

بود که چون تو کسی را نظر برو باشد

تصاویر و صوت

نظرات