
حکیم نزاری
شمارهٔ ۵۲۳
۱
هین که هنگام نای و نوش آمد
بلبل مست در خروش آمد
۲
آتش عشق گل درو افتاد
همه اعضای من به جوش آمد
۳
باد چون هدهد سلیمان شد
باغ چون قصر سبز پوش آمد
۴
با زبانی کشیده همچون تیغ
سوسن آیا چرا خموش آمد
۵
در میان های خواب بیداری
دوش ناگه به من سروش آمد
۶
گر نزاری مست لایعقل
باز چون عاقلان به هوش آمد
۷
مگر آواز بلبلان سحر
وقت قدقامتش به گوش آمد
تصاویر و صوت

نظرات