
حکیم نزاری
شمارهٔ ۵۳۶
۱
بیار باده و ما را ثلاثه ای در بند
که عزم توبه نداریم بعد از این یک چند
۲
بساز مطرب مجلس اساس خوش عملی
که من نمی شنوم قول هزل دانشمند
۳
حریف اهل تکلف نی ام که ایشان را
حجاب عقل نماید به ذوق چون گل و قند
۴
ز زاهدان مقلد ببر گرت باید
که عمر خوش گذرانی به لولیان پیوند
۵
غلام مجلس بربط زنان شنگولم
که همچو چنگم در گردن افکنند کمند
۶
مرا حریف مخالف ز پرده عشاق
چنان بساخت که در پرده عراق افکند
۷
چو چشم بد بکنیدم ز روی نیکو دور
گرم بر آتش سوزان نهند همچو سپند
۸
هنوز ترک نصیحت نمی کند پدرم
چه می کند پدر مشفق از چنین فرزند
۹
مرا غرض دف و چنگ است و رقص بذله و نای
ز لولیان دگرم هیچ نامده ست پسند
۱۰
نه مرد صحبت اهل دلست گر زاهد
به دیدنی چو نزاری نمی شود خرسند
نظرات